یادگاری که در این گنبد دوّار بماند
فهمیدهام هروقت از خوراک فکری تازه دور میفتم (شعر، داستان، نمایشنامه، مقاله، نقد، جستار، فیلم و چیزهایی از این قبیل) و یا چیزی تازهای یاد نمیگیرم، قدم به قدم به زوال نزدیکتر میشوم. بیمایگی مرا همسایۀ اندوه میکند.
این را هم نیک میدانم و با گوشت و پوست حس کردهام که گاه دانستن مرا به اندوه میرساند. خواندن، دیدن، شنیدن و دانستن، ندانستنهایم را به رخ میکشند و محزونم میکنند.
اما در اندوهِ حاصل از دانستن شعفی شورانگیز در وجودم ریشه میدواند که در هیچ اندوه دیگر نیافتمش.
و از دنیای شما چند چیز را دوست میدارم و همانا دانستن را از هر چیز دیگر دوستتر میدارم.
اندوه منبع
درباره این سایت