چندروز پیش کتابی از کتابخانه امانت گرفتم و امروز چند صفحه از آن را خواندم. کتاب را به اعتبار نام نویسنده‌اش گرفتم. از آنهایی است که هروقت به سراغش رفته‌ام دستِ خالی برنگشته‌ام. چند صفحه را خواندم و تصمیم گرفتم کتاب را بخرم. تورق یک‌ساعتۀ کتاب مرا مصمم‌تر کرد.

این چند سطر در کتاب مذکور آمده است. کتابی که به نوشتن، داستان و فیلم‌نامه‌نویسی می‌پردازد. چه گفته است؟

«ارزش‌ها، یعنی همان بارهای مثبت و منفی زندگی در ذات هنر ما لانه دارند. زیربنایی که نویسنده، داستان خود را بر روی آن بنا می‌کند برداشت و ادراکی از ارزش‌های بنیادی است. چه چیزی ارزش آن را دارد که برایش زندگی کنیم و چه چیزی که برایش بمیریم. چه چیزی طلبش احمقانه است یا اصلا معنای عدالت و حقیقت چیست؟ در گذشته نویسنده و جامعه دربارۀ این مسائل کم و بیش اتفاق نظر داشتند اما دوران ما دوران شک اخلاقی، نسبیت‌باوری و ذهن‌گرایی است. دوره‌ای که در آن ارزش‌ها عمیقا ممزوج و مخلوط شده‌اند. در حالی که نهاد خانواده در شرف از هم‌پاشی است و ن و مردان به جان هم افتاده‌اند چه کسی می‌تواند مدعی شود که مثلا ذات عشق را می‌فهمد؟ یا اگر واقعا در شناخت آن به جایی رسیده چگونه می‌تواند آن را برای تماشاگر هر آینه شکاک‌تر امروز بیان کند؟

زوال ارزش‌ها باعث شده تا هنر داستان‌گویی نیز به زوال مشابهی گرفتار آید. به خلاف نویسندگان گذشته ما هیچ یقینی نداریم. نخست باید به درون جامعه نقب بزنیم و به درکی جدید، تعریف‌هایی تازه از ارزش و معنا دست یابیم تا سپس بتوانیم داستانی بیافرینیم که گویای افکار ما برای جهانی باشد که هر دم شکاک‌تر می‌شود و این البته وظیفۀ کوچکی نیست.»(مک‌کی، 1388: 13).

 

مک‌کی، رابرت (1388). داستان، ساختار، سبک و اصول فیلم‌نامه‌نویسی. ترجمۀ محمد گذرآبادی. تهران: نشر هرمس.

کتاب ,چیزی ,گرفتم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

لیزر موهای زائد گرفتمش :) اجناس فوق العاده وبلاگ تفریحی ایرانی parastaryesina Zacharyzsqvx3 Blog هر چی که بخوای Remy7midmfk homepage دانلود فیلم جدید