خب بالاخره انگار قرار است این پروژۀ چموش به ثمر برسد. طرز چیدن و نشاندنش به مثابه اثری چشم و دل‌نواز همین امشب به ذهنم رسید. پایه‌ها را گذاشتم. اگر دل بدهم به کار تا همین جمعه و چه بسا زودتر تمام می‌شود.

آن پروژه که تمام شود وقت متمرکز شدن روی پروژۀ چموش دیگری است که مدت‌هاست رها کردمش و اصلا نمی‌دانم به کجا رسانده بودمش. حق می‌دهم اگر روزهای اول با من غریبگی کند و همراهم نباشد. اما بالاخره دلش را به دست می‌آورم و می‌نشانمش کنار خودم تا با هم این راه نرفته را برویم و به جاهای خوب برسیم.

اینها که تمام شوند می‌روم تا آسودگی را مزه کنم.

پی‌نوشت:

انگار قرارم با خود را از یاد برده‌ام( که این هیچ از من بعید نیست) قرار بود موکول‌بازی درنیاورم. قرار بود هی خوشی‌ها را به تعویق نیندازم و موکول نکنم به تمام شدن‌ها و به سرانجام رسیدن‌ها.

قرار بود هروقت که شد حتی در اوج کار و سرشلوغی به خودم و آنچه دلم خواسته برسم.

ببینم چه می‌شود. ببینم چه می‌کنم.

تمام ,پروژۀ چموش منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بورس انواع لوازم جانبی موبایل در مشهد فروشگاه گل و گیاه ظرافت فروشگاه اینترنتی کالاکده منجی معرفی کالا فروشگاهی بهترین سایت ❤عشق اولم❤ رئال کلاب دانستنی های تازه پزشکی